دختر لوس نوعی خورش گیلانی است که با بادمجان و گوجه فرنگی و چند نوع سبزی تهیه میشود.
مواد لازم برای تهیه دختر لوس
بادمجان
گوجه فرنگی
پیاز
سیر
چوچاق
خالواش
گشنیز
نعنا
گلپر
آبغوره
نمک
فلفل
طرز تهیه دختر لوس
بسته به سلیقه ابتدا بادمجانها را کبابی میکنند و سپس پوستش را میگیرند و ریز میکنند، یا کبابی نمیکنند و پوست بادمجانها را میگیریند و کمی نمک میزنند و میگذارند تلخی آن از بین برود، و بعد آن را ریز میکنند و سپس با روغن یا روغن زیتون سرخ میکنند، یا بجای سرخ کردن با روغن با کمی آب نیمپز میکنند.
سپس پیاز ریز و سرخ شده، سیر ریز یا له شده، گوجه فرنگی خرد شده، سبزیهای خرد شده چوچاق و خالواش و گشنیز و نعنا وگلپر و آب و آبغوره و نمک و فلفل را به آن اضافه میکنند و میگذارند روی آتش تا به ملایمت پخته شود.
برخی پس از آماده شدن خورشت، همه محتویات آن را میکوبند تا یکدست شود.
ریزی و درشتی بادمجانها، و میزان پخت و آبدار بودن خورش بستگی به سلیقه خانواده دارد.
برخی از آب نارنج یا آب انار ترش بجای آبغوره استفاده میکنند.
برخی برای رنگینکردن این خورش از ربگوجه فرنگی یا رب انار و زردچوبه استفاده میکنند.
برای پخت این خورش، بسته به فصل و امکانات، از سبزیهای خشک یا تازه استفاده میشود.
این خورش را همراه چلو یا کته نوش جان میکنند!
***
پونه
پونه گیاهی از خانواده نعنائیان است. به آن یارپیز و پوتونه و پوونگه و پودینه و پیتنک میگویند. فرهنگستان زبان فارسی این گیاه را «خالواش» و «نعنا خالواش» نامیده است.
پونه در آشپزی و شیرینیپزی و طب سنتی کاربرد دارد. آرامبخش و مسکّن و مدر و بادشکن است.
چوچاغ
چوچاغ گیاهی خاردار از تیره چتریان است و خاصیت مسکن و مدر و آنتی اکسیدان دارد. به این گیاه چوچاق چوقاق و زولنگ و شش شاخ و ششاک و شوشاخ و شوشاغ و قرصعنه و شویکه ابراهیم گویند.
وجه تسمیه و علت نامگذاری خورش دختر لوس
راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین حکایت میکنند که در روزگاران گذشته در روستای کوچکی در شمال ایران زن و مردی زندگی میکردند که آرزوی داشتن فرزند دختر داشتند.
خداوند بار اول به آنها پسری عطا کرد، بار دوم نیز صاحب فرزند پسری شدند، بار سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم نیز پسر دار شدند، اما از آنجا که خداوند مهربان است در بار هشتم آنها را صاحب فرزند دختری کرد.
وای که چه شادیها کردند این مرد و زن، و چه لیلیها به لالای این دختر گذاشتند، و با این دختر خوشبخت چون شاهزادهای رفتار کردند، و نگذاشتند تا دست به سیاه و سفید بزند.
از آن طرف آن هفت پسر که از شدت حسادت میسوختند مرتب سر بسر این دختر میگذاشتند و او را دختر لوس خانواده مینامیدند و میگفتند که این دختر لوس عرضه هیچکاری را ندارد.
تا اینکه یک روز صبح صبر دختر قصه ما به پایان رسید و به هفت برادرش گفت امروز با آنچه که در خانه وجود دارد غذایی برای شما میپزم تا بدانید که من آنگونه که میگویید بی هنر نیستم. اکنون بگویید که چه در خانه داریم.
مطابق اکثر خانههای شمالی در خانه آنها مقداری برنج و بادمجان و سیر و پیاز و گوجه فرنگی و چند نوع سبزی وجود داشت.
دختر دست بکار شد و با آنچه که یافته بود ناهار خوشمزهای درست کرد. همگی تا دانه آخر این غذا را خوردند و به به و چهچه گفتند و بعد که سیر شدند پرسیدند که اسم این خورش چه بود و دختر گفت اسم این خورش دختر لوس است!
این غذا و اسم آن بزودی در آن روستا و روستاها و شهرهای اطراف پیچید و غذای محبوب مردم آن منطقه شد.
راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین حکایت میکنند که آن هفت پس دیگر سر بسر این دختر نگذاشتند و چون آن هفت پسر ازدواج کردند، هرگاه که به همسران خود نیش و کنایهای میزدند، همسرانشان شام و ناهار برای آنان چلو و خورش دختر لوس میپختند و آن خاطره را به یاد آنان میانداختند تا قدر همسرانشان را بدانند.
شما نیز بدانید که هیچ دختری لوس نیست!
منبع:
اینستاگرام
ویکیپدیا
لغتنامه دهخدا
لطفا بنویسید که درباره نوشته فوق چه نظری دارید: