۳۱ اکتبر زمان برگزاری جشن هالووین است، جشنی که با آرایش و پوشیدن لباسهای عجیب و ترسناک، و قاشقزنی کودکان برای شیرینی و شکلات هدیه گرفتن، و کدو تنبل را سوراخ کردن و شمع گذاشتن در آن، آتش بازی و نورانی کردن آسمان، و گردش و مهمانی و دور هم جمع شدن، و شادی و بازی و تفریح، و غیره همراه است.
در ایران نیز هالووین توسط افرادی از طبقه متوسط به بالا جشن گرفته میشود!
نظر چند نفر در این ارتباط در توییتر:
پتروا: «ناموساً هالووین چه کوفتیه؟ اَمان از انسانهای غربزده و روشنفکرنما و گاو»!
.
شهراد: «هالووین پارتی؟ غربزده! متأسفم…»
.
ثَنا: «هالووین برای این خارجیاس که تو زندگی روزمرهشون ترس و استرسی ندارن و میخوان این حس رو جوری داشته باشن، نه برای ماها که از صبح بیدار میشیم کل زندگیمون استرسه»!
.
کاف: «آخه خاورمیانهای مفلوک هالووین به تو چه؟ ننهات هالووین رو جشن میگرفت؟ یا آقات بچگیاش میرفت trick or treat ؟ تو از اتفاقاتی که دور و برت میفته و شب توی اخبار نشون میدن راحت ده تا سناریوی فیلم ترسناک درمیاد، بعد به فکر کاستوم ترسناک و فلانی؟ بشین سر جات بابا.»!
.
عرفان: «هالووین مردم دو دسته میشن. اونایی که با دوستاشون دور هم جمع میشن و خوش میگذرونند، و اونایی که غر میزنند: این هالووین برای ما نیست چرا جشن میگیرین»!
.
دریا: «چه گیری دادین به اینکه کی چه مناسباتی رو جشن میگیره؟ ضرری بهت زده مگه؟ یه دلیل و فرصت واسه خوش بودن و دور هم بودنه! حالا نوروز يا هالووین!»
.
سولماز انوار: «مامانم زنگ زده میگه: شب هالووین برنامه چی دارید؟
من: ما کی تو عمرمون هالووین پارتی داشتیم یا دعوت شدیم یا اصلا یادمون بوده؟ جل الخالق!»
مامانم: باباتون، بچه بودید کدو میخرید براتون و تزیینش میکرد شب هالووین.
من: روحت شاد بابا با این کارهای بامزه ات!»
.
پيداتْزي: «گاهی دوست دارم که یه خونآشام واقعی باشم، برم تو مهمونی هالووین ایرانیا، خون همشونو بمکم بیام»!
.
خانه بدوش: «من که هالوینها تنها کاری که میکنم میرم سینما، یه فیلم ترسناک میبینم، بعدم سوپ کدو حلوایی درست میکنم میخورم، و هالووین و در میکنم و والسلام!»
.
نرگس: «رفتم دوسه تا وسایل برا هالووین گرفتم، دوستامم دعوت کردم، یکم خل بازی کنیم، شوهر که پیدا نشد برای ولنتایمش بترکونیم، فعلا با همین چیزا خوش باشیم الکی کفایت میکنه»!
.
آریــٖمان: «وقتی بچه بودیم، مامانم واسه اینکه زود بخوابیم و حرف نزنیم، شروع میکرد داستانهای گرگ و جن و دیو تعریف کردن؛ ما هرشب هالووین داشتیم اون موقع!»
.
خشم و هیاهو: «امروز آرایشگاه بودم، جای سوزن انداختن نبود، برای آرایش هالووین صف بسته بودند!»
View this post on Instagram