قابل درک است که دختری کمسواد، از خانواده فقیر و پر جمعیت، در شهری کوچک یا روستایی دور افتاده، برای گریز از وضعیت بد فعلیاش، در آرزوی ازدواج با هر مردی باشد که ظاهری شیکپوش و پولدار دارد، بدون هیچگونه شناخت دیگری از این شوهر آینده؟
اما آیا باید دختری که «دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران» است نیز چنین ساده لوح و کمدان باشد؟
آیا هدف دختری که در دانشگاه درس میخواند، باید ازدواج با هر مردی باشد که ثروتمند است و لباس شیکی دارد؟ حتی اگر این مرد دزد و قاتل و آدمخوار باشد؟ یا مبتلا به انواع بیماریهای روانی و جسمی و ژنیتیکی باشد؟
یعنی همینکه مردی در ظاهر پولدار و شیک پوش است و به خواستگاری شما بیاید، بله را میگویید؟ حتی از ترس اینکه دختران دیگر طعمه شما را ندزدند، سف و سخت میچسبید به او، حتی مهم نیست که این آقای شوهر چه شخصیت و خصوصیتی دارد، پدر و مادرش کیستند؟ و در کدام خرابشدهای بزرگ شده؟
دختران جویای شوهر پولدار در دام خودشان
این روزها کم نیستند دختران ایرانی که هستی و آینده و جان و ایمانشان را میدهند برای شوهر پولدار، و تور زدن پسرهای مایهدار؛ و این نوع آز و طمع، بازار گستردهای را بوجود آورده برای کلاهگذاشتن سر این دختران ساده دل و حریص و طماع و خودبین و نزدیکبین.
حکایت دختر دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران
به گزارش روزنامه جوان، چندی قبل، دختر جوانی به اداره پلیس رفت و گفت: مرد جوانی او را در اینستاگرام به بهانه ازدواج فریب داده و اموالش را سرقت کرده است.
شاکی در توضیح ماجرا گفت:
«من دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران هستم و همراه پدر و مادرم در یکی از شهرهای اطراف تهران زندگی میکنم.
چند ماه قبل در شبکه اجتماعی اینستاگرام با مرد جوانی به نام کیوان آشنا شدم. او خودش را مهندس معرفی کرد و مدعی بود که پولدار است و شرکت بازرگانی دارد.
عکسها و پستهایش در اینستاگرام هم نشان میداد که پسر پولدار و شیکپوشی است. مدتی با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم تا اینکه به من پیشنهاد ازدواج داد.
خیلی خوشحال شدم از اینکه قرار بود با مرد شیکپوش پولداری ازدواج کنم. پیشنهاد او را قبول کردم و شب و روز برای خودم رؤیاهای عاشقانهای تصور میکردم و در انتظار این بودم که همراه خانوادهاش به خواستگاریام بیاید.
وی ادامه داد: چند روز قبل کیوان گفت که یکی از دوستانش طلافروشی بزرگی دارد و از من خواست با هم به طلافروشی دوستش برویم و طلاها و جواهراتم را برای شب خواستگاری با طرحهای جدید تعویض کنیم.
روز حادثه من تمامی طلا و جواهراتم را همراه مقدار زیادی پول نقد و کارت عابرم برداشتم و به محل قرار رفتم و کیوان با خودروی مدل بالایی به سراغم آمد و مرا سوار خودرو کرد و به طرف مغازه طلافروشی دوستش به راه افتاد.
دقایقی بعد خودرو را نزدیک طلافروشی نگه داشت و از من خواست از خودرو پایین بروم و برای پارک به او فرمان بدهم.
من کیفم را داخل خودرواش گذاشتم و پیاده شدم که ناگهان کیوان با خودرو به سرعت فرار کرد.
ابتدا فکر میکردم شوخی میکند، اما وقتی تلفن همراهش را جواب نداد تازه فهمیدم که در دام مرد شیادی گرفتار شدهام. او همه اموال مرا سرقت کرد و پس از آن خبری از او نشد.»
یکبار دیگر بخوانید دختر دانشجو چه گفت:
«عکسها و پستهایش در اینستاگرام هم نشان میداد که پسر پولدار و شیکپوشی است»!!!
حکایت دختر دوم
در گوشهای دیگر از شهر، دختر دیگری که کشته و مرده شوهر پولدار است میگوید:
«اسم من فریال است و پدر و مادرم وضع مالی خوبی دارند. چند سالی است عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام هستم، تا اینکه چند ماه قبل با پسر جوانی به نام پدرام در اینستاگرام آشنا شدم. او خودش را دانشجوی سال آخر پزشکی معرفی کرد و مدعی بود وضع مالی خوبی دارد.
پدرام میگفت: عاشق خودرو است و هر چند ماهی خودروی تازهای میخرد. مدتی گذشت و ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد و من هم قبول کردم. پس از این، ارتباط ما صمیمیتر شد و قرار بود به زودی به خواستگاریام بیاید و من حتی موضوع ازدواجم با پدرام را به خانوادهام در میان گذاشته بودم.
چند روز قبل او گفت: دوست طلافروشی دارد و از من خواست همراه او به طلافروشی دوستش برویم و طلاهای کهنهام را برای عروسیمان با طلاهای جدید تعویض کنم.
روز حادثه او در حالی که لباسهای شیکی پوشیده بود با خودروی مدل بالایی به دنبال من آمد و من هم تمامی طلاها و پولهایم را برداشتم و همراه او راهی مغازه طلافروشی شدم.
پدرام در میانه راه پیشنهاد داد ابتدا به رستورانی برویم و با هم ناهار بخوریم که قبول کردم. پس از اینکه ناهار خوردیم پدرام برای شستن دستهایش به سرویس بهداشتی رفت و وقتی برگشت من به سرویس بهداشتی رستوران رفتم. لحظاتی بعد که به کنار میز ناهار برگشتم خبری از پدرام نبود. هر چقدر دنبال او گشتم فایدهای نداشت. فکر کردم او قصد دارد با من شوخی کند به همین دلیل چند روزی صبر کردم تا خبری از او شود، اما بعد فهمیدم که او سارق بوده و به بهانه ازدواج مرا فریب داده و تمام اموالم را سرقت کرده است.»
دستگیری کلاهبردار
زیاد مهم نیست که پدرام که همان کیوان است دستگیر شود، تا وقتی دختران ما چنین ساده و طماع و نادان و فرصتطلب و میانبر خواه هستند، کیوان و پدرام بوجود میآیند!
ضمنا…
اینستاگرام گناهی ندارد!