مزدک رستمی، بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر، در واکنش به اوضاع اقتصادی در اینستاگرامش از اعتقاد غالب مردم ایران به معجزه و سوپرمن، بجای تعقل و برنامه ریزی و شایسته سالاری، سخن گفته، سوپرمنی که میآید و یک شبه همه مشکلات را حل میکند!
سوپرمن مورد اشاره مزدک رستمی همان «کس» فروغ است:
«کسی میآید
کسی که مثل هیچ کس نیست
و قدش از
درختهای خانه معمار هم بلندتر است
…
کسی میآید
کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدایش با ماست
و سفره را میاندازد
و نان را قسمت میکند
و پپسی را قسمت میکند
و باغ ملی را قسمت میکند
و شربت سیاه سرفه را قسمت میکند
و روز اسم نویسی را قسمت میکند
و نمره مریضخانه را قسمت میکند
و چکمه های لاستیکی را قسمت میکند
و سینمای فردین را قسمت میکند
و هر چه را که باد کرده باشد قسمت میکند
و سهم ما را هم میدهد
من خواب دیدهام…»
مزدک رستمی در اینستاگرامش نوشته:
«جامعهای که از قصههای عامیانهاش بگیر تا مضامین فیلم فارسیاش، تا بنیادیترین ریشههای اعتقادیش از معجزه سخن میگوید و نه سیستم، در مسیری حرکت میکنه که یه عالمه هنرمند یه شبه، قهرمان یه شبه، پولدار و تحصیلکرده و روشنفکر یه شبه تولید میکنه، تفکر یه شبهای!
زمان میکشه که در واقع فرایند میکشه، شدن رو میکشه، جاش دلال و رانت خوار به دنیا میاره.
اقتصادم از این قاعده مستثنی نیست، اقتصاد دلالی و رانتی از جهانبینی یه شبهای نشأت میگیره، امروز نه فقط به خاطر تحریم که آنچه به سرمان آمده از این تفکر یه شبه ره صد ساله رفتن نشأت میگیره، و بدا به حالمون که هر چی تو خلوتمون نمیخواهیم اینجوری باشیم، اما همین آدم یه شبهها تو هر حوزهای شدن الگومون!
کاش دلار و سکه اینقد بره بالا که راه نفسمونو بگیره تا یاد بگیریم یه شبه نباشیم و به یه شبهها باج ندیم.
آشفتگی اقتصاد امروز فقط از چهار راه إستانبول هدایت نمیشه، کافیه به چهار راه إستانبول ذهنامون با دلالاش که میخواد از هر چیزی به نفع خودش استفاده کنه عمیق تَر نگاه کنیم!
اینجوری میشه که چنین جامعه ای دیگه نیازی به تاریخ نداره، با هر تحریف شخصیتی و اجتماعی کنار میاد، سوادش سطحی میشه و سلیقش کج، وجدان عمومی در تمنای منفعت شخصی میمیره.
بازم یه فرصت تازه واسه پوپولیستای فرصت طلب که هی بگن دلار رفت بالا، سکه رفت بالا، چیکار کنیم یعنی ما صدای ملتیم، هه…
بترسیم از روزی که نه دور، نه دیر، که شخصی یا اشخاصی دوباره دلار را بیارن پایین، بشن سوپر من مردم، و این جامعه هنوز به این باور نرسیده باشه که:
تنها راه پیشرفت، تعقل و برنامه ریزی و شایسته سالاری فارغ از ایدولوژی و تکیه بر تخصص است و هیچ مسیر میانبری وجود ندارد…»